آرزویی بکن ...
گوشهای خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه
آرزویی بکن...
شاید کوچکترین معجزه اش باشد آرزوی تو.....
من تو را بیشتر از غرورم دوست داشتم و تو؛ غرورت را بیشتر از من
حالا اما ….
بگذریم ...
اما نه دیگر چیزی از غرور تو مانده نه از دوست داشتن من ...
باران که میبارد ...
حتی به خواسته ی چتر هم جواب منفی میدهم.
میخواهم تنهایی ام را
به رخ این هوای دو نفره بکشم .
بچه که بودیم جاده ها خراب بود ؛
نیمکت مدرسه ها خراب بود ،
شیرای آب خراب بود !
زنگای در خونه ها خراب بود ....
ولی ....
آدما سالم بودن ... !!!
در خــيــالــم
بــا خــيــالــت
بــي خيــال
عــالــمــم
غیـــرت مــــــردانه ات کـــــجاست ؟
زمانـــی کـــه معشــــوقه ات از تـــــجاوز تنــهایی رنــــج می کشیـــد،
بـــه جـــای درکـــش
ترکـــش کــــردى …
این روزهــــا زیادی ساکتــــ شده ام
حرفــــ هایم نمی دانم چــــرا به جای گلــــو ،
از چشــــم هایم بیرونــــ می آیند . . .
نظرات شما عزیزان: