درباره وبلاگ


خواندني هايي از زبان مردم -ديدني هاي روز و مطالب جالب
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

Alternative content


>

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 2365
بازدید ماه : 3288
بازدید کل : 42725
تعداد مطالب : 298
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1

مطالب و ديدني هاي روز
مطالب زيبا




 
 
 
 
 
 
http://www.iranfars.ir/images/1/seperate2.jpg

داستان دختر شهید و دانشگاه ! (عکس)

و تو چه میدانی

سه ساله بود که پدرش آسمانی شد.

دانشگاه که قبول شد همه گفتند"با سهمیه قبول شده" ولی هیچ وقت نفهمیدند کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد "بابا" یک هفته در تب سوخت.



یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, :: 15:4 ::  نويسنده : س.برج خانلو



 

عشـق مانند نواختن پيانو است ...
ابتدا بايد نواختن رو بر اساس قواعد ياد بگيری ...
سپس قواعد را فراموش كنی و با قلبت بنوازی



ادامه مطلب ...


سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:زیبا, :: 12:41 ::  نويسنده : س.برج خانلو


  • تو مرجانی تو درجانی,تو مروارید غلطانی,اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی...!!!

  • در خیالم با خیالت بی خیال عالمم ...تا که هستی در خیالم...با خیالت زنده ام




سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:عشق, :: 6:3 ::  نويسنده : س.برج خانلو

روح از هر چه ساخته شده باشد، جنس روح او و من از یك جنس است

 

 اگر 100 سال عمر كنی، امیدوارم من 100 سال منهای یك روز زنده بمانم تا مجبور نباشم بدون تو زندگی كنم.

 

 

آرام‌باش! چه نوری است كه از آن پنجره می‌تابد؟ آنجا مشرق است و ژولیت خورشید تابان.

  وقتی می‌فهمی عاشق شدی كه می‌بینی دوست نداری بخوابی، چون واقعیت شیرین‌تر از رویاهایت شده

 



دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:24 ::  نويسنده : س.برج خانلو

دوستت دارم با اینکه نیستی هستی ولی کیستی در خیالم چشمانت برایم تازگی داشت صدایت صدای کسی بود که مدتها برایم ترانه ارامش را میخواند ای معشوق خیالیم قلبم را دریاب خوب گوش کن , میشنویی صدای باران را پشت این پنچره های بسته مدتهاست که میبارد قدمی بردار ای تازه از راه رسیده باز کن ان پنچره را که خسته ام من حتی برای برداشتن قدمی ندای قلبم به تلخی میگوید تو هم رهگذری عجیب قلب خسته ام عادت به این ردپاها دارد اسان راهت ندادم ولی میدانم راحت خواهی رفت اما باز هم خود را می فریبم که دم غنیمت دار دم غنیمت دار



دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:22 ::  نويسنده : س.برج خانلو


که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان



ادامه مطلب ...


دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 8:2 ::  نويسنده : س.برج خانلو

من اگر آنقدر که یادتو هستم یاد خدا بودم،
آن دنیا نیمی از بهشتش
ماله من بود!

 



یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 7:24 ::  نويسنده : س.برج خانلو
 
 

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است

دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد

.

.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد

دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

.






ادامه مطلب ...


یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 6:52 ::  نويسنده : س.برج خانلو


آنقدر
فریادهایم را
سکوت کرده ام
که اگر به چشمانم بنگرید
کر می شوید



پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 10:17 ::  نويسنده : س.برج خانلو

 

بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 14:13 ::  نويسنده : س.برج خانلو

دلم گرم خداونديست که با دستان من گندم براي يا کريم در خانه ميريزد

چه بخشنده خداي عاشقي دارم ؟

دلم گرم است ميدانم بدون لطف او تنهاي تنهايم

برايت من خدا را آرزو دارم



یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:خدا, :: 11:37 ::  نويسنده : س.برج خانلو

 

دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست / در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست

 با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم / بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست


 

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت / زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت

دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی / دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت. .



سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:عاشقانه, :: 12:27 ::  نويسنده : س.برج خانلو

من روز خویش را با آفتاب روی تو،

کز مشرق خیال دمیده است

آغاز می کنم. 

من با تو می نویسم و می خوانم

من با تو راه می روم و حرف می زنم

وز شوق این محال که دستم به دست توست!

من، جای راه رفتن، پرواز می کنم! 

آن لحظه ها که مات در انزوای خویش

یا درمیان جمع، خاموش می نشینم،

موسیقی نگاه تو را گوش می کنم.

گاهی میان مردم درازدحام شهر

غیر از تو، هرچه هست فراموش می کنم... 

گویند این و آن به هم  – آهسته:   هان و هان!

دیوانه را ببینید! بی خود، چون کودکان، لبخند می زند!

باخود، چگونه گرم سخن گفتن است؟!  آه، 

من، دورازاین ملامت بیگاه همچنان،

سرمست، درفضای پریخانه های راز

شاد از شکوه طالع و بخت موافقم.

آخر، چگونه بانگ برآرم که: عاقلان!

                                                 دیوانه نیستم...  به خدا سخت عاشقم



سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, :: 12:26 ::  نويسنده : س.برج خانلو

بی تو هیچ رنگی دیدنی نیست، بی تو هیچ چهره‌ای نگاه کردنی نیست، بی‌تو هیچ منظری تماشایی نیست، آنگاه که تو غایبی همه چیز باید غایب شود. هرگاه تو نیستی اشیاء، اشخاص، چه می‌گویم ؟ هرگاه تو نیستی هستی، هرچه هست حق ندارد که باشد. در غیبت تو همه چیز باید در سیاهی پنهان شوند. بی‌تو دیدن طاقت‌فرسا است، بی‌تو نگاههای من در این عالم غریب می‌شوند، از همه رنگها و شکل‌ها میهراسند، می‌گریزند و نمی‌خواهند ببینند



ادامه مطلب ...


شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, :: 10:25 ::  نويسنده : س.برج خانلو

آرزويم اين است

 

نتراود اشك ازچشم تو هرگز مگر از شوق زياد،

 

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز ،و

 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, :: 7:42 ::  نويسنده : س.برج خانلو

تو پرستوی بهارانم باش ، از دلم کوچ مکن ، من به مهمانی چشمان تو عادت دارم

صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید

 

 

 

 

فرد خلوت نشين مي گويد که واقعيت در کتاب ها نيست و فيلسوف آن را پنهان مي کند.

 فرد والا از فهميده شدن توسط ديگران در هراس است نه از بد فهميده شدن چون مي داند که کساني که او را بفهمند به سرنوشت او يعني رنج کشيدن در دنيا دچار خواهند شد.

 

فريدريش نيچه

 

 

 

امشب به رسم عاشقی یادی ز یاران میکنم در غربتی تاریک و سرد ، از غم حکایت میکنم امشب وجودم خسته است ، از سردی دلهای سرد آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد ؟

 

 

 

آب و هوای دلم آنقدر بارانیست که رخت های دلتنگی ام را مجالی برای خشک شدن نیست اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است

 

 



یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:عاشقانه, :: 9:15 ::  نويسنده : س.برج خانلو

 

تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت/میتوان گفت که من چلچله باغ توام

 

مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف/سخت محتاج به گرمای توام

 

 

 

 

 

 انگار که شاهرگ احساسم را زده باشی …

 

بند نمی اید..

دوست داشتنت .

 

خورشید بتابد یا نتابد، ماه باشد یا نباشد، شب و روز من یکی شده ، فرقی ندارد برایم ، همه چیز برایم رویا شده ، عشق تو برایم آرزو شده ، به رویا و آرزو کاری ندارم ، حقیقت این است که دوستت دارم

 



یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, :: 9:14 ::  نويسنده : س.برج خانلو

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد